اصطلاح کوبیسم در پاریس و در سالهای (۱۹۱۴ ـ ۱۹۰۷)، پس از آنکه لوییس فوکسیس، هنرمند فرانسوی به تابلو «دوشیزگان آوینیون» پیکاسو ـ نقاش اسپانیایی ـ دقت و در آن تأمل کرد، شکل گرفت.
این تابلو با اشکال هندسی واضحی همچون مربع، استوانه، مخروط، دایره و مثلث شکل گرفته است. این نقاشی سه بعدی متفاوت و تکان دهنده بود. بیننده یک صحنه را با یک نگاه از زوایای مختلفی مشاهده میکند. خود پیکاسو درباره این اثرش گفته است: این نخستین تجربه من در ترسیم ارواح بود.
چه کسی تصویر انسان را به درستی میبیند؟ عکاس، آیینه یا نقاش؟ (پابلو پیکاسو)
اشکال شکسته و زاویه داری که در نقاشیهای آن دوران ترسیم میشد، شبیه به آیینه خردشدهای بود که تصویری نامفهوم و شکسته از انسانی که مقابلش ایستاده منعکس میکند.
امروزه کلمه کوبیسم برای آنچه که براک و پیکاسو انجام دادند عبارت بسیار سیه روز و بد گزینش شدهای است. در واقع این را لویی وکسل، منتقد معروف، پایه گذاشت. او داشت اتفاقی را که افتاده بود درک میکرد و فکر میکرد کوبیسم یعنی مکعبها و سطحها. و این برچسبی بود که دیگر به آن زده شده بود. کوبیسم ماجرای مکعبها نیست. این یک دید ساده انگارانه معمولی است که بشنویم کوبیسم از راه نوعی هندسه به تجرید میرسد.
تاریخ دقیق اولین ردپای کوبیسم در هنر همیشه موضوع بحث و مناقشه میان مورخان هنر بوده است. برخی آغاز پیدایش آن را در تابلوی معروف «دوشیزگان آوینیون» (به فرانسوی (Les Demoiselles d'Avignon) متعلق به پیکاسو میدانند.
برخی دیگر، تأثیر آثار هنرمند فرانسوی، پل سزان را بر روی پیکاسو و ژرژ براک مهمترین عامل شکلگیری این جنبش میدانند. سزان، پیش از مرگش در سال ۱۹۰۶ در تابلوهایش بهطور فزایندهای به تسهیل و هموار ساختن اشکال میپرداخت. به علاوه، او برای اولین بار شیوهای را در نقاشی خلق کرد که مورخان هنر آن را passage (گذرگاه) نامیدند. در این شیوه گاهی قسمتهایی از تابلو بدون رنگ رها میشد، به عنوان مثال حد فاصل میان دو کوه خالی میماند، بهطوریکه صخره و هوا در هم ادغام شوند و از هم عبور کنند. چنین نوآوریهایی از دو جهت برای هنرمندان سبک کوبیسم حائز اهمیت بودند. اولاً چنین شیوهای قانونهای تجارب فیزیکی را به چالش میطلبید و ثانیاً هنرمندان را تشویق میکرد تا دید خود را نسبت به نقاشی تغییر دهند و آن را به عنوان تمامیتی غیر وابسته (و حتی مخالف) با تجارب فیزیکی دنیای بیرون ببینند که دارای هویت و منطق درونی مستقلی است. به این ترتیب پیکاسو و براک تحت تأثیر شیوه سزان در نقاشی، آثاری را از مناظر طبیعی به شیوه وی آفریدند و در سال ۱۹۰۸ در نمایشگاهی در پاریس آنها را در معرض دید عموم گذاردند. این نمایشگاه نیز مانند اولین نمایشگاه آثار امپرسیونیستی با اعتراضات گسترده منتقدین روبه رو شد و در بازدید از همین آثار بود که منتقد معروف لوئیس واکسل(Louis Vauxelles) در تمسخر این سبک نو، واژه کوبیسم را که از cubeبه معنای «مکعب» گرفته شده، به آن نسبت داد.
پیکاسو و براک، در این نقاشیهای اولیه، ابزارهایی را به غیر از «تحلیل بردن توهم فضا» بکار گرفته بودند. در اولین قدم آنها از شر قراردادهای مرسوم رهایی یافتند! ساختمانها به جای قرار گرفتن در یک خط عرضی یا پشت سر هم، یکی بر روی دیگری بنا میشدند. به علاوه پیکاسو در برخی آثارش، نه تنها ساختمانها بلکه تمام تصویر پیش زمینه را به شکل مکعبهای ریزی نقاشی میکرد. او با پرداختهای مشترک به زمین و آسمان، فضای بوم را به نوعی وحدت میرساند، اما در این میان با ترکیب حجمهای تو پر و میان تهی، از ایجاد «ابهام» نیز غافل نمیشد!
کوبیسم به دو مرحله تقسیم میشود:
کوبیسم تحلیلی(۱۹۱۲-۱۹۱۰): اصول زیبایی شناسی در این دوره کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریباً غیرقابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالباً تک رنگ و در مایههای آبی، قهوهای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ به میان آمد که تأکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه پیشین بود.
این مرحله شامل نقاشیهای سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۱۱ پیکاسو و براک است که موضوعات آن معمولاً اشیا درون کارگاه نقاشی بودند. گیتار و آکاردئون براک اولین نقاشی از این سبک بهشمار میآید.
کوبیسم ترکیبی(۱۹۱۲- ۱۹۱۴): در این دوره آثاری منتج از فرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحلهٔ تحلیلی به تلفیق همزمان در یافتههای بصری از یک شیء میپرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی میساختند، اکنون گریس میکوشید با نشانههای دلالتکننده شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت میشود و طرح نشانه واری از چیزها به دست میدهد. گریس در تجربههای خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
به جز ژرژ براک و پابلو پیکاسو که از آنها به عنوان آفرینندگان کوبیسم یاد شده، خوان گریس به خصوص پس از این دو و در قالب کوبیسم ترکیبی به خلق آثاری پرداخت.
دیدگاههای بازدیدکنندگان
به نظرم شفاف نبود ، هنوز فرق تحلیلی و ترکیبی بطور کامل قابل درک نیست
404 روز پیش ارسال پاسخ