ترکیببندی یا کمپوزیسیون (composition) اصطلاحی است که برای توصیف ترتیب و جانمایی عناصر بصری در یک نقاشی یا سایر آثار هنری به کار میرود. کمپوزیسیون به عنوان یکی از اصول هنرهای تجسمی بر این کارکرد تاکید دارد که عناصر هنر دیداری همچون خط، شکل، رنگ، بافت ، فرم و فضا چگونه بر اساس اصول هنری با استفاده از کارکردهایی چون تعادل، تضاد، تأکید، حرکت و ریتم برای به وجود آوردن یک اثر هنری و انتقال هدف هنرمند سازماندهی میشوند.
پیش از همه باید بدانیم که ترکیب بندی با موضوع یک نقاشی متفاوت است. هر نقاشی صرف نظر از موضوعش، یک ترکیب دارد. ترکیب بندی خوب برای موفقیت یک نقاشی ضروری است و چشم بیننده را در مشاهدۀ ویژگیهای اثر هنری و در نهایت به سمت عناصر مورد توجه نقاش هدایت میکند.
به طور معمول در هنرهای تجسمی از عناصر ترکیب برای ترتیب دادن یا ساماندهی اجزای بصری به روشی استفاده میشود که جلوه ای چشم نواز ایجاد کند. این ویژگی به نحوه ارائه موضوع توسط هنرمند نیز کمک میکند.
اما مهمترین نکاتی که باید در ترکیب بندی آثار تجسمی باید در نظر بگیریم در هشت کارکرد زیر خلاصه میشود.
1/ وحدت: آیا احساس میکنیم که تمام قسمتهای ترکیب بندی اثر ما با یکدیگر ارتباط و پیوند مناسبی دارند، یا اینکه در بعضی از بخشهای اثر احساس ناخوشایندی داریم؟
2/تعادل: تعادل در اثر تجسمی به این معنا است که احساس تعادل در اثر میکنیم یا نه؟ آرایش و چیدمان متقارن و مناسب در بیننده احساس آرامش به وجود میآورد؛ در حالی که یک ترتیب نامتقارن، احساسی پویاتر ایجاد میکند. حتی اثری که متعادل نباشد، میتوان احساس اضطراب را در بیننده ایجاد کند.
3/حرکت: برای ایجاد حس حرکت در یک نقاشی روشهای زیادی وجود دارد ، مانند ترتیب و نحوۀ چیدمان اشیاء. برای هدایت چشم بیننده به داخل و اطراف نقاشی میتوانید از خطوط پیشرو (اصطلاحی در عکاسی که در نقاشی استفاده میشود) استفاده کنید. خطوط پیشرو میتوانند خطوط واقعی مانند خطوط حصار یا راه آهن یا ردیف درختان باشند.
4/ ریتم: همانند هنر موسیقی ، یک اثر تجسمی هم میتواند از ریتم یا ضربآهنگی برخوردار باشد که چشم شما را با زمان بندی خاصی همراه کند. ریتم در آثار تجسمی معمولاً در قالب شکلها و تکرار رنگها به وجود میآید.
5/ تمرکز (یا تأکید): چشم بیننده در نهایت میخواهد بر «مهمترین» چیز یا نقطه کانونی در نقاشی استراحت کند ، در صورتی که نتوانیم این تمرکز را در نقاشی مان ایجاد کنیم، نگاه بیننده در فضای نقاشی ما سرگردان خواهد شد و احساس خوشایندی را تجربه نخواهد کرد.
6/ تضاد یا کنتراست: نقاشیهایی با کنتراست زیاد - به طور مثال تفاوتهای شدید بین نور و تاریکی - متفاوت از نقاشیهایی با حداقل کنتراست در نور و تاریکی است. علاوه بر نور و تاریکی ، تضاد میتواند دربرگیرندۀ تفاوتهایی در شکل ، رنگ ، اندازه ، بافت ، نوع خط و ... باشد.
7/ الگو یا نظم ساختاری : تکرار منظم خطوط ، اشکال ، رنگها یا اندازههای موجود در یک ترکیب بندی میتواند شخصیت ویژه ای به اثر هنری شما ببخشد. با ایجاد یک نظم ساختاری در ترکیب بندی میتوانید جلوهایی منحصربفرد به اثر خود ببخشید.
8/ نسبتها و تناسبات: اجزای نقاشی شما از لحاظ اندازه و مقیاس با یکدیگر ارتباط دارند؛ چه بزرگ ، چه کوچک یا دوری و نزدیکی. بنابراین چگونگی ارتباط با تناسب و ارتباط این اجزا با یکدیگر نکته ای مهم در ترکیب بندی اثر شما است.
دیدگاه خود را بنویسید