تناسب در اندازهها از قوانین خاص پیروی میکند که به آنها اصول و قواعد تقسیمات طلایی و یا تناسبات طلایی گفته میشود. بر اساس تناسبات طلایی یک پاره خط را میتوان طوری به دو قسمت تقسیم کرد که نسبت قسمت کوچکتر به قسمت بزرگتر مساوی با نسبت قسمت بزرگتر، کل پاره خط باشد. این نوع تقسیم از نظر بصری و همین طور از نظر منطقی نسبتهای زیبایی را میان اجزا با یکدیگر و با کل پدید میآورد که هم در معماری و هم در هنرهای بصری از آن استفاده بسیار شده است.
بر مبنای سری فیبوناچی، نسبت طلایی رابطه بین دو نسبت است. اعداد فیبوناچی که در بسیاری از عناصر در طبیعت قابل ردیابی هستند، یک نسبت 1 به 1.61 را دنبال میکنند. این همان چیزی است که نسبت طلایی نامیده میشود. از آنجایی که این نسبت در طبیعت بسیار رایج است، زمانی که چشم ما اثر و طراحی را که در آن نسبت طلایی بکار برده شده میبیند ناخودآگاه بیشتر جذب میشود.
اغلب افراد بر این باورند که دست کم چهارهزار سال است که بشر از این نسبت در هنر و طراحی استفاده میکند. برخی معتقدند که ممکن است حتی تاریخ آشنایی بشر با نسبت طلایی به قبل از این برسد. این افراد اصول ساخت اهرام ثلاثه مصر را به نسبت طلایی مربوط میدانند.
یونانیان باستان از نسبت طلایی برای ایجاد ارتباط هنرمندانه بین عرض و ارتفاع، اندازه سرسرا و حتی محل ستونهای نگهدارنده بنا بهره میبردند. نتیجه کار ساختمانی بود که از هر لحاظ متناسب به نظر میرسید. معماران نئوکلاسیک نیز از همین روش استفاده میکردند.
لئوناردو داوینچی مانند بسیاری از هنرمندان دیگر، از نسبت طلایی برای خلق ترکیببندیهای بینظیر به وفور استفاده کرده است. در تابلوی شام آخر، تصویر در دوسوم پایینی قرار گرفته است و عیسی مسیح درست در مستطیل طلایی قرار داده شده است. داوینچی اولین کسی بود که نسبت دقیق استخوانهای انسان را اندازهگیری نمود و ثابت کرد که این تناسبات با ضریب عدد طلایی هستند.
عدد طلایی یا زرین(۶۱۸۰۰۰ /۰یا۶۱۸۰۰۰ /۱) به صورت شگفت انگیز،هم در طبیعت و هم در بسیاری هنرها-موسیقی،نقاشی،شعر،معماری ظاهر میشود و به همین مناسبت در طول تاریخ نامهای بسیاری به آن دادهاند:تقسیم طلایی یا زرین،تقسیم موزون،نسبت آسمانی،... اگر شکلی یا جسمی دارای نسبت طلایی باشد ،بیش تر مردم آن را زیباترین و طبیعیترین شکل میدانند.
پاره خط راستی رسم کنید و سعی کنید به صورت تجربی، آن را طوری به دو بخش تقسیم کنید که نسبت به هم حالتی زیبا و هماهنگ داشته باشد .در بیش تر موردها به تقسیم طلایی یعنی به نسبت ۶/۰ میرسید .میتوان به نحو دیگری آزمایش کرد:چند مستطیل ،با مساحتهایی برابر از مقوا ببرید،به نحوی که نسبت ضلعها ،در آنها متفاوت باشدو سپس از دیگران بخواهید از بین این مستطیلها آن را که "زیبا"تر است و به چشم "مطبوع"تر میآید جدا کنند.باز هم بیش تر مستطیلی را انتخاب میکنند که،نسبت طول و عرض آن به یکدیگر نزدیک به عدد زرین است.
گوستاو تئودور فخنر(۱۸۸۷-۱۸۰۱میلادی) روان شناس آلمانی و یکی از پایه گذاران دانش "روان-تنی"و روان شناسی تجربی ،این آزمایش را در نیمهی سدهی نوزدهم انجام داد.آزمایشهای دیگری هم انجام شده است که در مجموع و به طور متوسط به عدد طلایی رسیدهاند.مصریان باستان به ظاهر،تقسیم طلایی را نمیشناختند ولی در بسیاری از ساختمانهای خود از نسبتهایی استفاده کردهاند که به تقسیم طلایی بسیار نزدیک است .به عنوان نمونه در بین سه هرم بزرگی که در جیزه وجود دارند،در هرم کوچک تر نسبت طول ارتفاع به طول قاعده تقریباً برابر ۶۱۴/۰است که به عدد طلایی بسیار نزدیک است.
پرگار جالبی که ضمن حفاری در پمپی،یکی از شهرهای ایتالیا،در کارگاه یک مجسمه ساز پیدا شده است، گواه بر آن است که یونانیها و رومیها نه تنها از عدد طلایی اطلاع داشتند بلکه از آن استفاده هم میکردند .این پرگار که هم اکنون در موزهی ناپل نگه داری میشود طولی برابر۱۴۶ میلی متر دارد و به وسیلهی لولا،به دو بازوی خود ،با طولهای ۵۶و۹۰ میلی مترتقسیم شده است،یعنی به تقریب به نسبت طلایی(۶۲۲۰۰۰/۰) در بسیاری از معبدهای یونانی،میتوان بارها به نسبت طلایی برخورد.
در معبد پارتئون(معبد دختر)که در بین سالهای ۴۴۷تا۳۳۸پیش از میلاد در آکروپولیس در آتن ساخته شده و عظیمترین یادگار هنر معماری یونان باستان به شمار میرود.طول تیر بزرگ نسبت به طول ارتفاع تمامی ساختمان برابر ۱ به ۶۱۸/۰میباشد که یاد آور تقسیم طلایی است.
در سدههای میانه برای نسبت طلایی مفهومی عرفانی و خرافی قائل بودند.معماران سدههای میانه ،رازهای مربوط به پیدا کردن نسبتها ،از جمله،نسبت طلایی را با دقت از دیگران پنهان می کر دند. از جمله اسقف شهر اوترخت به این دلیل که با حیله توانسته بود به روش یافتن نسبتها در ساختمان کلیساها پی ببرد، جان خود را از دست داد.
بسیاری از اثرهای هنری سدههای میانه ،و به ویژه در معماری ،با استفاده از قانون تقسیم طلایی به دست آمده است.برای نمونه در یکی از شاهکارهای معماری سدهی دوازدهم میلادی،کلیسای "اوس پنسکی"در "چرنیگوف"(جمهوری اوکراین)، اگر نسبت اندازهها را در جاهای مختلف کلیسا محاسبه کنیم ،به تقریب همه جا به نسبت طلایی میرسیم. مثالهای مشابه فراوانی میتوان برای تعداد زیادی از اثرهای هنری سدههای میانه و دوران رنسانس پیدا کرد.
در سدههای هفدهم و هجدهم،توجه به نسبت طلایی کم شد ولی در سدهی نوزدهم "دوباره آن را کشف کردند". این موج تازهی علاقه به تقسیم زرین به ویژه کشش به سمت"تعبیر و احساس هندسی"آن درسده ی نوزدهم، تا حدی، به انبوه کشفهای مربوط به باستان شناسی و فراهم شدن زمینههای جدی برای اندازه گیری شکلها مربوط میشود.در ضمن بیش تر اثرهای تاریخی باستانی –چه آنها که شناخته شده بود وچه آنها که تازه از زیر خاک در آمدند-به سختی آسیب دیده بودند ،در حالی که در فرهنگ اروپای غربی سدهی نوزدهم (برخلاف سدهی هجدهم)،برای این اثرها ارزش جدی قائل بودند.
از ویژگیهای سدهی نوزدهم این بود که به ترمیم و تکمیل نوشتهها، اثرهای هنری باستانی و ساختمانهایی که صدمه دیده بودند، میپرداختند و برای رسیدن به نمونهی واقعی، آن را باز سازی میکردند.به این ترتیب به ویژه این مساله در برابر آنها قرار داشت که چگونه میتوان بخشهای باقی ماندهی نسخهی اصلی را ترمیم کرد؟برای این منظور،اندازه گیری میکردند،نسبتهای اندازهها را به دست میآوردند و با نسبتهایی که خاص این گونه چیزها بود ،مقایسه میکردند ...در واقع،با تجزیه و تحلیل نسبتهای اندازهها،میتوانستند به نخستین کشف رمزها، در اثرهای هنری و نوشتهها برسند.
دیدگاه خود را بنویسید