امپرسیونیسم از مهمترین جنبشهای هنر مدرن تلقی میشود و از این رو نامهایی همچون «کلود مونه»، «آگوست رنوار» یا «ادگار دگا» حتی برای برخی از کسانی که علاقه چندانی به هنر ندارند هم آشناست. اما سوال اینجاست که مکتب امپرسیونیسم که حتی در این روزگار طرفدار دارد، چطور شکل گرفت؟ «اوژن دولاکروا» نقاش فرانسوی یکی از هنرمندانی بود که امپرسیونیستها را تحت تاثیر قرار داد. او یکی از نخستین هنرمندانی بود که دریافت زمانی که رنگها بیآنکه آمیخته شوند به صورت ضربههای جداگانه به کار برده شوند میتوانند پویایی لحظهی به تصویرکشیده شده را بهتر به نمایش بگذارند. این هنرمند در کنار استفاده از رنگهای متضاد معتقد بود طرح یک نقاشی باید با زندگی مدرن مرتبط باشد. با اینکه برخی از آثار «دولاکروا» در زمره شاهکارهای سبک رمانتیسم قرار میگرفت، این موضوع باعث نشد تا این هنرمند به یکی از پیشگامان امپرسیونیسم تبدیل نشود.
شباهتهایی از اصول و قواعد امپرسیونیسم در یکی از تابلوهای نقاشی سال ۱۸۳۰ این هنرمند دیده میشود، اما تفاوت عمده این اثر با آثار امپرسیونسیم آن است که طرح آثار امپرسیونیستها تخیلی نیست و هدف از نقاشی در این سبک به تصویر کشیدن حقیقت و داستانهای واقعی است؛ به عبارتی دیگر نقاشان امپرسیونیست قصد داشتند
زندگی جاری در آن لحظه را بار دیگر بر روی بوم نقاشی پیاده کنند.
بعضی از اصول و قواعد مکتب امپرسیونیسم
از مهمترین ویژگیهای امپرسیونیسم به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- تصویری حقیقی از صحنههای مدرن زندگی، به کار بردن رنگهای طبیعی و با نشاط
- به تصویر کشیدن زودگذر بودن یک لحظه، حرکت، احساسات و تحت تاثیر قرار دادن مخاطب
- اولویت به تصویر کشیدن حرکات نور نسبت به رعایت حقیقی بودن و جزئیات تصویر و طراحی دقیق
- نقاشی کردن در فضای باز به منظور بهتر به تصویر کشیدن بازی نور
- به کار بردن ضربات شکسته به نحوی که رنگها با یکدیگر آمیخته نشوند
با گذر زمان امپرسیونیسم محبوبیت بیشتری پیدا کرد تا اینکه در نهایت به نخستین جنبش هنری جهان مدرن تبدیل شد.
مکتب امپرسیونیسم در قرن بیستم به تولد ایدههایی چون «بازی رنگ» و سادگی به تصویر کشیدن اشیا منجر شد. تکامل این جنبش، هنر قرن بیستم را تغییر داد.
دیدگاه خود را بنویسید